ابومحجن عمرو بن حبیب ثقفیابومحجن عمرو بن حبیب ثقفی، از قبیله بنیثقیف بود که در سال نهم هجری قمری اسلام آورد. او سرانجام به سال ۳۰ هجری قمری، هنگامی که برای جهاد به آذربایجان رفته بود، درگذشت. ۱ - معرفی اجمالیعمرو بن حبیب بن عمرو بن عمیر بن عوف ثقفی، در سال نهم هجری قمری همراه با قبیله ثقیف اسلام آورد. ۲ - شرب خمر و تبعیدابومحجن، از شجاعان و پهلوانان دوره جاهلیت و اسلام بود. او دائمالخمر بود، تا آنجا که عمر بن خطاب بارها او را تازیانه زد و سپس او را به جزیرهای تبعید کرد، اما او فرار کرد و به سعد بن ابیوقاص که در قادسیه به نبرد با ایرانیان مشغول بود، پیوست. ۳ - عمرو در قادسیههنگامی که خبر فرار او به عمر رسید، نامهای به سعد نوشت که در آن فرمان داده بود که ابومحجن را حبس کنند. سعد نیز او را به محبس افکند. روز نبرد قادسیه ابومحجن اندوهگین بود که چرا در این نبرد شرکت ندارد. پس، از همسر سعد خواست که بند او را باز کند و اسب سعد را به او بدهد تا در نبرد شرکت کند و قول داد که اگر سالم ماند باز گردد تا دوباره به حالت قبلی دربند و زنجیر شود و اگر شهید شد، مسئولیتی بر گردن او نخواهد بود، آن زن نیز او را آزاد کرد و اسبی به او داد. ابومحجن جنگید و از خویش رشادت نشان داد. سعد که از دلدرد ناراحت بود و از مقر فرماندهی خود، نبردگاه را زیر نظر داشت، شگفتزده گفت: آن سوار کیست؟ اگر ابومحجن در زندان نبود، میگفتم که این سوار ابومحجن است. اندکی پیش از پایان نبرد، ابومحجن از کارزار عقب نشست، اسب را به اصطبل برد و خود به زندان بازگشت. ۴ - ترک شرابخواریپس از آن که سعد از جریان آگاه شد، نزد ابومحجن آمد و به او گفت: چرا عمر دستور زندانی کردنت را داده است؟ گفت: در دوره جاهلیت مشروبخوار بودم. من مردی شاعرم، که فیالبداهه شعر میسرایم و زبانم آن را زمزمه میکند. سعد به او گفت: تو آزادی، زیرا تا زمانی که شراب نخوری، مؤاخذهات نمیکنم، ابومحجن گفت: به خدا سوگند که هرگز آنرا نمینوشم. از آن پس میگساری را برای همیشه رها کرد. ۵ - وفاتابومحجن عمرو بن حبیب، سرانجام به سال ۳۰ هجری قمری، هنگامی که برای جهاد به آذربایجان رفته بود، درگذشت. [۵]
مسعودی، علی بن حسین، مروج الذهب، ج۲، ص۳۱۴.
۶ - پانویس
۷ - منبععبدالسلام ترمانینی، رویدادهای تاریخ اسلام، ترجمه پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ج۱، ص۱۵۳. |